سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواب چه تصمیمهاى روزانه را که نقش بر آب کرد . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----15353---
بازدید امروز: ----4-----
بازدید دیروز: ----3-----
اچار فرانسه

 

نویسنده: محمد عابدینی
یکشنبه 86/5/7 ساعت 9:55 عصر

 

خلاصه قسمت 40 جواهری در قصر

 

افسر مین وارد منطقه قرنطینه میشود ویانگوم را در حالت ناامیدی پیدا میکند آنها با هم مشغول صحبت میشوند یانگوم از اینکه دوستانش در داروخانه سلطنتی باعث شده اند او به اینجا کشیده شود ناراحت است ا اینکه به کسی کاری نداشته و تحمل همه چیز را با پشتکارش داشته افسر مین میگوید من بانو سوی شکسته رو دوست ندارم وتو باید برخیزی وبراهت ادامه دهی وبه این شکل او را برای ادامه راه امیدوار میکند

افسر مین وامید برای یانگوم


بعد از این صحبتها و درحالی که یانگوم وافسر مین در حال رفتن هستند مردم آن منطقه سد راه آنها میشوند و به این شکل دردسری دیگر شروع میشود آنها با چوب به شانه افسر مین میزنند اما یانگوم با حرفهایش آنها را راضی میکند که آنها به فکرشان هستند وبهتر است کودکان و افراد مریض را به درمانگاه ببرند و او مداوا را بر روی آنها شروع کند.یانگوم کارش را شروع میکند اما کمبود دارو وجود دارد وهمین مساله باعث میشود آنها دوباره افسر مین را با طناب بندند واو را بزنند یانگوم دوباره به کمک او می آید و میگویدافسر مین یک مامور دولتی است واو تنها کسی میباشد که میتواند برود واز بیرون برای آنها دارو بیاورد .مردی که آنجا ایستاده میگوید او فقط یک روز فرصت دارد که برگردد واگر در خلال این فرصت برنگشت یانگوم را خواهند کشت.افسر مین قبل رفتن با یانگوم صحبت میکند ومیگوید او حتما برمیگردد یانگوم هم آدرس محلی را که باید او برود میگوید و بعد با چشمان عاشقش او را بدرقه میکند با اینکه او در این وضعیت سخت گیر افتاده اما برای او همینکه افسر مین بازگشته تا او را پیدا کند کافیست

دلتنگی یانگوم


از آنطرف در داروخانه سلطنتی اوضاع بهم ریخته است و پزشکان در جلسه ای که تشکیل میدهند درباره یانگوم واینکه چرا او هنوز بازنگشته صحبت میکنند.وزیر اوه هم به اینکه او وافسر مین بازنگشته اشاره میکند ومیگوید که آنها فرار کرده اند وباید تنبیه شوند.رییس داروخانه سلطنتی به دکتر شین ویونگ دستور میدهد برای بررسی مناطق جدیدی که  از آنجا گزارش این بیماری رسیده بروند و درباره اش تحقیق کنند

جلسه مهم


از آنطرف یئول ای که فکر کرده با اینکار توانسته یانگوم را از قصر بیرون کند به پیش گیوم یونگ میرود .گیوم یونگ میگوید برای پاداش او چه میخواهد ریاست بانوان داروخانه ؟اما او جاه طلبتر از این حرفاست ومیگوید که او میتواند خودش این مقام را بدست آورد و برای پاداش ریاست مزارع داروهای گیاهی خانواده چویی را میخواهد و میگوید که اینکاری که کرده برای آنها خیلی مهم بوده و این پاداش ارزش کارش را دارد

یئول ای و گیوم یونگ

در منطقه قرنطینه یانگوم بخاطر بیماری وخستگی که دارد لحظه ای به جایی تکیه میدهد اما مردی که حرف یک روز را زده بود او را میبیند ومیگوید این لعنتی از قبل هم این بیماری را داشته وبه ما نگفته وهمه اینها نقشست و آن افسربرنمیگردد.آنها یانگوم را در یک انباری زندانی میکنند

زندانی شدن یانگوم در انبار


افسر مین به محلی که یانگوم گفت میرود اما میبیند که آنجا داروخانه ای وجود ندارد او به فکر فرو میرود ومیداند اگر با دارو برنگردد جان یانگوم در خطر است بنابر این تصمیم دیگری میگیرد.از این طرف یانگوم که دیگر حسابی ناامید شده به ارامی روی زمین میخوابد وبه یاد گذشته ورنجهای بزرگش میافتد اول به یاد صحنه ای که قبل از مرگش به مادرش توت فرنگی وحشی داده و بعد بیاد لحظات آخری که قبل از مرگ بانو هن با او حرف زده و به این شکل  تسلیم خستگی و ناامیدی زیاد میشود.

یانگوم خسته
اما او تنها نیست وفراموش کرده کسی است که او را دوست دارد و همه جا  پشتیبان او میباشد.افسر مین با سرعت برمیگردد ومیبیند منطقه را آتش زده اند او به سرعت میگردد وسرانجام یانگوم را پیدا میکند او را با دستانش بلند میکند واز انجا نجات میدهد.او را بر روی نقطه ای میخواباند و سعی میکند بیدارش کند. سرانجام یانگوم بهوش میآید و میگوید من میترسیدم که تو هرگز برنگردی و افسر مین میگوید من چطور میتوانستم برنگردم در حالی که در قلب تو جای دارم و جان مرا نجات دادید من چطور میتوانستم برنگردم؟یانگوم با چشمانی اشکبار میگوید متشکرم که برگشتی آقا و بعد همدیگر را در آغوش میگیرند

در آغوش هم

بعد از اینکه حال یانگوم کمی بهتر میشود او وافسر مین به محلی که مردم بیمار جمع شده اند میروند تا به آنها کمک کنند اما ظاهرا افسر مین علاوه بر دارو با دست پر برگشته وبا یک پزشک دیگر آمده.بله یانگ داک همراه افسر مین برای کمک به آنها به آنجا آمده است.یانگ داک میگوید سریعا بیماران را جدا کنید تا درمانگاه را راه بیاندازیم
یانگ داک

نها بسرعت این کار را انجام میدهند وکار مداوای بیماران را شرو ع میکنند اما ماجرای با عث میشود که آنها سرانجام بیماری واقعی را تشخیص دهند زنی بچه اش را که مریض شده به پیش آنها می آورد ومیگوید که با اینکه او مریض بوده اما بخاطر اینکه امیدی نداشته وفکر میکرده که میمیرد به بچه اش شیر داده تا او با آرامش بمیرد.آنها بچه را را میگیرند وعجیب اینکه متوجه میشوند این بچه آن بیماری را نگرفته در حالی که مادرش مریض بوده بنابر این به این نتیجه میرسند که این بیماری چون واگیردار نیست نمیتواند طاعون باشد

بیماری کودک
این باعث میشود که آنها به دنبال منشا این بیماری بگردند تا بفهمند که این بیماری از چه جایی آغاز شده یانگوم منطقه را زیر و رو میکند آب منطقه خانه ها زمینها وسرانجام در یکی از خانه ها به یک سری سبزی مانده وخراب برخورد میکند
سبزیجات خراب
او به پیش آن مردی که قبلا آنها را تهدید کرده بود میرود و از او درباره محصولات امسال و سبزیها میپرسد ظاهرا محصولات امسال آنها خراب از کار درآمده وآنها یکسری را فروخته وبقیه را بدلیل اینکه چیزی برای خوردن نداشته اند از روی اجبار مصرف کرده اند.یانگوم با کمی تحقیق متوجه میشود که این بیماری از همین سبزیها میباشد و این بیماری در واقع مسمومیت غذایی میباشد .آنها برای شروع مداوا از آب زنجبیل که برای این مسمومیت مفید است شروع میکنند و البته خود یانگوم هم مورد توجه  ودرمان افسر مین قرار دارد!

افسر مین و یانگوم
 بعد از بهبود نصبی بیماران آنها تصمیم میگیرند که مناطق دیگری که احتمال میرود آن بیماری در آنجا وجود داشته باشد را بررسی میکنند آنها بعد از بررسی متوجه خطر بزرگی میشوند اینکه بعضی از مزارع نزدیک قصر خراب بوده ویک سری از این سبزیها به قصر برای مصرف برده شده آنها سریعا به قصر بازمیگردند تا این خطر را اعلام کنند.آنها بعد از بازگشت مورد بازخواست وزیر اوه ورییس پزشک داروخانه قرار میگیرند که آناه باید از قصر اخراج شوند اما یانگوم وافسر مین علت بیماری  وخطری را که وجود دارد را توضیح میدهند و آنها را متوجه  نام وعلت اصلی بیماری میکنند

بازگشت به قصر

از طرف دیگر بانو چویی بازهم دشمنی خودش را نشا ن میدهد او در صحبت با گیوم یونگ میگوید او نمیتواند قبول کند این بیماری به دلیل سبزیها باشد درحالی که او سالهاست در قصر کار میکند وچنین چیزی ندیده بنابر این باید در این قضیه دخالت کند.در جلسه ای که تشکیل میشود وهمه حضور دارند او این قضیه را مطرح میکند سرانجام تصمیم گرفته میشود که خود بانو چویی این سبزیجات خراب را امتحان کند تا آنها متوجه شوند حق با یانگوم وافسر مین است یا نه وبانو چویی آن سبزیها را امتحان میکند

بانو چویی و امتحان سبزیجات
 بازهم حق با یانگوم است و فردا صبح وقتی گیویونگ برای دیدن او میرود متوجه میشود که حال بانو چویی بد شده و علایم آن بیماری در او ظاهر شده است.از این طرف یانگوم چون به درمان این بیماری آشناست به پیش بانو چویی میرود تا او را درمان کند.

درمان بانو چویی
بانو چویی با دیدن او هراسا ن میشود ومیگوید او اینجا چکار میکند ویانگوم میگوید چون به درمان این بیماری آشنایی دارد آمده او را مداوا کند و به او نگاه میکند.نگاه او با معنی است وحرفهای زیادی در خود دارد.شما اگر بودید در این لحظه چه میکردید؟ 

 

 

نظر بدین دیگه


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • خبر های داغ از بارسلونا
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • پیوندهای روزانه

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •